انتقاد شدید آیت الله فاضل لنکرانی از برخی اظهارات درباره حوزه
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۴۱۷۹۱۱۲
به نقل از مرکز خبر حوزه، آیتالله محمد جواد فاضل لنکرانی در پایان جلسه درس خارج فقه نظام سیاسی، در واکنش به اظهارات برخی در «نشست صدمین سالگرد تأسیس حوزه علمیه قم» پیرامون لزوم جدایی حوزه از سیاست، از گزارشهای خلاف واقع نسبت به حوزه و بزرگان آن انتقاد کرد. مشروح سخنان این استاد حوزه علمیه به این شرح است:
اظهار تأسف از تحریف اندیشه سیاسی بزرگان حوزه
در پایان بحث امروز میخواهم تأسف عمیق خود را نسبت به سخنان بیاساسی که در نشست یکصدمین سال حوزه علمیه قم مطرح شد، اظهار نمایم.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از جمله برکات بسیار مهم این حوزه مبارکه مرحوم آقای حائری، شکلگیری این انقلاب بود. یکی دیگر از برکات مرحوم آقای حائری، تربیتیافتهای مثل امام بود. امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) تربیت شده دو شخصیت بزرگ است؛ در درجه اول مرحوم آقای حائری و در درجه دوم مرحوم آقای بروجردی.
در این حوزه با عظمت، ما مرحوم آقای حائری، مرحوم بروجردی، امام و مراجع دیگر را در تاریخ صد ساله حوزه، از سال ۱۳۰۱ که سال تأسیس این حوزه بود تا امروز مشاهده میکنیم. بنابراین، وقتی میخواهیم راجع به صدمین سال حوزه صحبت کنیم، باید همه ابعاد آن را بررسی کنیم. اظهار تأسف شدید من این است که برخی آقایان جلسهای تشکیل دادند بهعنوان صد سالگی حوزه و در آن بزرگترین جفا را بر حوزه کردند. نسبت به حوزه، خلاف گفتند! نسبتهایی به مرحوم آقای بروجردی و حائری دادند که عالمانه نبود، و حرفشان خلاف واقع است.
هزینهکردن از بزرگان حوزه برای ترویج جدایی دین و سیاست
به مرحوم آقای بروجردی نسبت دادند که ایشان دخالت در سیاست نمیکرد و آنچه را که امام در سال ۱۳۴۰ فریاد برآورد و به حوزههای علمیه، به دنیای شیعه و همه روحانیت در قم و غیر قم فرمود: آقایان بیدار باشید، این نقشه دشمن است که بگوید دین سیاست ندارد، نادیده گرفته و همین حرف جدایی دین از سیاست را به مرحوم آقای حائری و مرحوم آقای بروجردی چسباندند، و ادعا کردند از عظمت این بزرگان آن است که میگفتند: فقیه در مسائل سیاسی نباید دخالت و تصدّی کند، بلکه باید بر مسائل سیاسی نظارت کند! این حرف را مطرح کرده و گفتند اگر روحانیت بخواهد به هویت اصلی خودش برگردد، باید به همین مشی مرحوم آقای بروجردی بازگردد!
متأسفانه این حرف زده شد و واکنش درخوری به آن صورت نگرفت، و این یک تأسف دیگری است! آیا این است حق امام؟ این است پاسخ این همه زحمتی که امام برای دین کشید؟ بعد از گذشت ۴۰ سال از انقلاب افرادی بیایند و این حرف را مطرح کنند؟. حالا به چه انگیزههایی، من نمیدانم! ولی توقع این است که لااقل با انصاف و عالمانه حرف بزنید.
نظریه سیاسی مرحوم آیتالله بروجردی
نظر مرحوم آقای بروجردی در بحث نماز جمعه، در کتاب البدر الزاهر فی صلاة الجمعة و المسافر (ص ۷۸ به بعد) آمده است، ببینید ایشان راجع به ولایت فقیه چه میگوید؟ راجع به دین چه میگوید؟ چرا نسبت خلاف به مرجعی داده میشود که استوانهای در میان مراجع بوده و تاریخ مرجعیت، کمتر مانند ایشان را به خود دیده است! امام خمینی نیز مولود و محصول مرحوم آقای بروجردی و همچنین مرحوم حائری است. من در این جلسه فعلاً به کلمات آقای بروجردی اشاره میکنم تا معلوم گردد هیچ تعصبی وجود ندارد. اگر آقایان میخواهند از حوزه گزارش دهند، درست گزارش دهند، نه این که بر حوزه و روحانیت، انقلاب، آقای بروجردی، شهدا و حضرت امام جفا کنند. دنبال چه هستند!؟
آقای بروجردی میگوید: اگر کسی به حقیقت دین توجه کند، برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله عمر بن حنظله ندارد. ایشان بعد از ذکر مقدماتی، میفرماید: امور مردم بر دو نوع است؛ امور فردی و یکی هم امور اجتماعی تردیدی در این مطلب نیست برای امور اجتماعی مثال میزنند به قضاوت، اموال مجهول المالک، مالیات، دفاع از ثغور مسلمین. بعد ایشان میگوید: شارع متعال برای این امور اجتماعی متصدی قرار داده یا نه؟ در زمان پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله متصدی این امور پیامبر است. عجیب این است با آن که کلمه متصدی به طور مکرر در عبارت ایشان آمده، اما در همین نشست، آقایان گفتند: آقای بروجردی گفته فقیه نباید تصدیگری کند. درست، خلاف حرف ایشان! که میفرماید: پیامبر متصدی است، بعد هم ائمه معصومین…، حتی آقای بروجردی قبلش میگوید: از ضروریات اسلام وجود حکومت است، و متفقٌ علیه بین العامّة و الخاصة این است که مسلمانها باید حاکم داشته باشند، هرچند در شرایطش اختلاف نظر است؛ اهلسنت میگویند: بعد از پیامبر، مسئله تعیین حاکم انتخابی شد و شیعه میگوید: بعد از پیامبر اکرم، به دستور خدا، حاکم معین شده است. ولی هم شیعه و هم سنی میگویند: وجود حاکم، اصلی لابدّ منه و مسلم است.
آقای بروجردی ادامه میدهد: در زمان غیبت، امر دایر بین دو راه است؛ یا بگوئیم هیچ کس تصدی نکند و یا آن کسی که میتواند تصدی کند، فقط فقیه است. ایشان با یک قیاس استثنایی مسئله را تمام میکنند؛ بدون اینکه برای اثبات ولایت فقیه نیازی به مقبوله عمر بن حنظله و روایات دیگر باشد؛ بله، مقبوله عمر بن حنظله هم شاهدٌ علی ما قلنا، و آن را به عنوان مؤید ذکر میکند.
ایشان در مقبوله عمر بن حنظله، به این نکته اشاره میکند که منظور از حاکم در عبارت «إنّی جعلته علیکم حاکماً» چه کسی است؟ بعضی پاسخ دادهاند قاضی، ولی ایشان آن را نپذیرفته و میگوید: «هو الذی یرجع إلیه فی جمیع الأمور العامّة الاجتماعیة التی لا تکون من وظایف الأفراد و لا یرضی الشارع أیضا بإهمالها … و منها القضاء و فصل الخصومات. و لم یرد به خصوص القاضی». این است نظر آقای بروجردی! ایشان معتقد است برای حفظ دین در زمان غیبت، باید فقیه متصدی امر باشد. حال، آیا میتوان گفت آقای بروجردی مسئله نظارت را مطرح کرده است، با این که در عبارات ایشان، دهها بار کلمه «تصدی» ذکر شده است؟!
در مورد آقای بروجردی به این مطلب نیز توجه داشته باشید که ایشان فقیهی نبود که امروز یک نظریه بدهد و فردا از آن عدول کند و نظریه دیگری بدهد. ایشان فرموده است: من مبانی اجتهادیام را در اصفهان کامل و تمام کردم و به نجف رفتم. در آنجا مرحوم آخوند توانست نظرم را تنها در دو سه مسئله عوض کند. ایشان فقیه بسیار مبرّزی بوده است.
ریشه نظریه «الاسلام هو الحکومة» در مبانی آیتالله بروجردی
دیدگاه مرحوم امام خمینی نیز در باب حکومت و اینکه «الاسلام هو الحکومة»، ریشه در همین کلمات آقای بروجردی دارد. آقای بروجردی در ص ۷۴ میفرماید: «لا یبقی شکٌ لمن تتّبع قوانین الإسلام و ضوابطه اگر کسی قوانین اسلام را بررسی کند، بدون شک به این نتیجه میرسد که أنّه دین سیاسی اجتماعی، و لیست أحکامه مقصورة علی العبادیات المحضة المشروعة لتکمیل الأفراد و تأمین سعادة الآخرة ، بل یکون أکثر أحکامه مربوطة بسیاسة المدن و تنظیم الاجتماع و تأمین سعادة هذه النشأة … لأجل ذلک اتفق الخاصة و العامّة علی أنّه یلزم فی محیط الإسلام وجود سائس و زعیم یدبّر أمور المسلمین، بل هو من ضروریات الإسلام». ایشان تصریح میکند: دین اسلام، یک دین سیاسی است و نیازمند حاکمی است که امور مسلمانان را تدبیر کند. آیا با وجود این عبارات، میتوان گفت آقای بروجردی گفته نظارت بر سیاست کنید؟ یعنی میخواهند بگویند که آقای بروجردی طرفدار فکر جدایی دین از سیاست بود!
عدم امکان جدایی دین از سیاست از دیدگاه آیت الله بروجردی
ایشان در انتهای ص ۷۴ درباره نسبت اسلام با سیاست مدن میفرماید: «لا یخفی أنّ سیاسة المدن و تأمین الجهات الاجتماعیة فی دین الإسلام لم تکن منحازة عن الجهات الروحانیة و الشؤون المربوطة بتبلیغ الأحکام و إرشاد المسلمین، بل کانت السیاسة فیه من الصدر الأوّل مختلطة بالدیانة و من شئونها سیاست از اول ممزوج با حقیقت دین و از شئون حقیقت دین است فکان رسول الله صلّی الله علیه و آله بنفسه یدبّر أمور المسلمین و یسوسهم خود پیامبر اکرم متصدی بود و امور را تدبیر میکرد و یرجع إلیه فصل الخصومات و ینصب الحکّام للولایات برای ولایات حاکم تعیین میفرمود و یطلب منهم الأخماس و الزکوات و نحوهما من المالیات.»
حضرت امام نیز به عظمت علمی آقای بروجردی معترف بود. برای ما هم که با مبانی اصولی امام آشنایی داریم، روشن است که ایشان برخی از مبانی اصولیاش را از آقای بروجردی گرفته است. حدس قوی بنده این است که مبنای سخن امام خمینی در باب «الاسلام هو الحکومة» در همین کلمات مرحوم آقای بروجردی ریشه دارد. حال، آیا این جفای بزرگی در حق آقای بروجردی نیست که گفته شود ایشان فرموده است: اسلام کاری به سیاست ندارد؟!
وظیفهمحوری روحانیت شیعه
حرف آقایان در نشست مذکور این است که روحانیت اگر بخواهد مقبولیت و احترام قبل را پیدا کند، نباید وارد سیاست شود!
روحانیت در عین این که باید محبوبیت داشته باشد، وظیفهاش را باید انجام دهد. در طول تاریخ، هم اقبال و هم ادبار به روحانیت وجود داشته، هم مورد قبول و هم مورد اعتراض قرار گرفته است، ولی هیچگاه در مقابل سختیها و ناملایمات کمر خم نکرده و در کنار مردم، محکم و استوار ایستاده است؛ چرا که حرف و عملش مبتنی بر دین است.
نادیده انگاشتن امام خمینی در تاریخ صدساله حوزه
سلّمنا که آقای بروجردی و آقای حائری قائل به پیوستگی دین و سیاست نباشند، آیا امام خمینی در صد سال گذشته حوزه نبوده است؟ امام بخش عظیمی از تاریخ صد ساله گذشته حوزه است. آیا مسئله ولایت فقیه و حکومت اسلامی در این دو سه سالهی اخیر مطرح شده است؟
معنای حرف آقایان این است که ما امام و شاگردان امام را، درس امام را، از تاریخ گذشته حوزه حذف کنیم. اساساً در زمان آقای حائری و آقای بروجردی شرایطی که در زمان امام خمینی پیش آمد، وجود نداشت. اگر این شرایط در آن زمان هم میبود، آن بزرگان نیز همان کار را میکردند که مرحوم امام انجام داد. این جمله را حتماً شنیدید که حضرت امام فرمود: اگر استاد ما آقای حائری نیز در زمان ما بود، همین کاری را میکردند که من انجام دادم.
این تبعیتی که مردم از امام خمینی در پیروزی انقلاب داشتند، در آن زمان وجود نداشت. آن زمان روحانیت بسیار ضعیف بود، صدای روحانیت به جایی نمیرسید. در زمان امام که قضیه ۱۹ دی در قم به وجود آمد و بعد از آن، چندین مراسم چهلم شهدا در شهرهای متعدد برگزار شد، مردم به خوبی به میدان آمدند.
در زمان مرحوم آقای حائری، رضاشاه وارد صحن حرم حضرت معصومه در قم شد و آقای بافقی را به شدّت مجروح کرد! اما کسی نتوانست حرفی بزند! نظارت به همین معناست که طاغوت هر وقت بخواهد روحانیت و دین را خفه کند!
استنباط فقهی در توان تاریخنگار نیست
عرض بنده این است که به دور از تعصب و هرگونه بیانصافی، واقعیتها برای جامعه علمی گفته شود. شما که ادعای علمیت دارید، کلمات مرحوم آقای بروجردی را ببینید؛ عبارات فراوانی در همین کتاب صلاة جمعه و دیگر کتابهای ایشان وجود دارد که یک فقیه باید بنشیند و نگاه سیاسی مرحوم آقای بروجردی را از آنها استخراج کند. کسی که مورخ است، نمیتواند این کار را انجام دهد و اصلاً کلمات آقای بروجردی را نمیفهمد. فقیه باید بیاید این کلمات را استخراج کند.
لزوم خدامحوری در موضعگیریهای سیاسی
بنده در طول مدتی که این حرفها را شنیده بودم، خیلی در رنج بودم؛ که چرا چنین ناجوانمردی در حق حوزه و بزرگان و انقلاب شده است؟!
مطلب دیگری که گفته شده، این است که در قدیم، اگر شبههای مطرح میشد، حوزهها وارد میشدند و پاسخهای فراوان داده میشد؛ اما حالا اینچنین نیست! این هم ناجوانمردی دیگری است. این اندازه که در زمان حاضر، در حوزه، به شبهات پاسخ داده میشود، در طول تاریخ روحانیت کمنظیر است. این حرف را با دلیل و شاهد ذکر میکنم.
آقایان در حرفهایی که میزنند باید واقعاً خدا را در نظر گیرند. ما قبل از اینکه ببینیم دنیا از ما چه میپسندد و یا بخشی از مردم و جوانان چه چیزی را میپسندند، باید خدا را در نظر بگیریم.
وصلی الله علی محمد و آله الطاهرین/فارس
منبع: فردا
کلیدواژه: آیت الله فاضل لنکرانی مرحوم آقای بروجردی مرحوم آقای حائری امام خمینی ولایت فقیه جدایی دین آیت الله صد سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.fardanews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فردا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۴۱۷۹۱۱۲ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
فتاوای آیتالله حکیم در سطح جامعه تحول ایجاد میکرد
حجت الاسلام والمسلمین محمدحسین ملک زاده در چهلمین نشست تخصصی همایش بینالمللی فقه سیاست خارجی با موضوع «بررسی مبانی فقهی تبدل رأی آیتالله حکیم درباره تعامل با اهل کتاب» با اشاره به اینکه موضوع شناسی این بحث بسیار مفصل است و فقط به معنای بین الاذهانی که وجود دارد را در نظر میگیریم و منظور ما یهود و نصارا است، گفت: در مورد اهل کتاب یک سری احکام عمومی وجود دارد که هر غیرمسلمانی میتواند داشته باشد و یک سری احکام اختصاصی. مثلاً اهل ذمه شدن و زندگی با آزادی در ذمه اسلام و حفظ جان و مال و ناموس او و عناوین از این قبیل از اختصاصات اهل کتاب است و قائلی وجود ندارد که غیر از اهل کتاب مشمول این حکم شود.
وی ادامه داد: اما آیا برخی مسائل مانند طهارت و نجاست و یا جواز نکاح هم از اختصاصات اهل کتاب است یا میان همه کفار عمومیت دارد؟ همچنین چرا آیتالله حکیم را انتخاب کردیم؟ اولاً ایشان لااقل در عراق بعد از آیتالله بروجردی مرجع تقلید اعلا بودند، درحالیکه اعاظم دیگری بودند و برخی قائل به اعلمیت سایرین بودند، بنابراین از این لحاظ جایگاه مهم و والایی دارند. جهت دیگر جنبههای اجتماعی ایشان است و اثرگذاری فتاوای ایشان بود که در سطح جامعه موج و تحول ایجاد میکرد. جهت سوم ارتباط خیلی خوب ایشان با شخصیتهای جهان اسلام بود که از ایشان شخصیتی بین المللی ساخته بود. از سوی دیگر ایشان سالیان درازی فتاوای مشهوری در مورد اهل کتاب مانند نجاست اهل کتاب، عدم جواز نکاح دائم با کتابیة داشتند که مشهور بود و همه از آن مطلع بودند، اما یکباره و پس از سفر درمانی مرحوم آیتالله حکیم به انگلستان، فتاوای ایشان در این زمینه تغییر کرد و در هر صورت با توجه به اینکه ایشان مخالفینی هم داشتند، این تبدل رأی نیازمند نوعی جرئت بود.
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده با ذکر اینکه برای بررسی رأی مرحوم حکیم، آن را در دو سطح میتوان بررسی کرد؛ سطح فقه فتوایی و سطح فقه استدلالی، افزود: در سطح فقه فتوایی به رسالهی عملیه و کتاب منهاج الصالحین ایشان مراجعه میکنیم. در رساله عملیه، ایشان در مسئله ۱۰۷ میگویند:«کافر یعنی کسی که غیر معترف به خداوند است یا برای خدا شریک قرار میدهد یا پیغمبری پیامبر خاتم را قبول ندارد، نجس است.» در باب ازدواج نیز در مسئله ٢۴٠۶ میگویند:«زن مسلمان نمیتواند به عقد کافر درآید، مرد کافر هم نمیتواند با کافر ازدواج دائم کند. ولی صیغه موقت با زن اهل کتاب مانعی ندارد.» منظور از صیغه هم متعه است و میبینم که فتوای ایشان صریح است. اما در منهاج الصالحین که دیدگاه ایشان بعد از تبدل رأی ذکر شده است، در کتاب الطهارة مورد دهم از نجاسات را کافر معرفی میکند و اهل کتاب را از این مورد استثنا کرده و ایشان را ذاتاً پاک برمیشمرد و باقی ماندهی آب و غذای آنها را نیز پاک میداند. در کتاب النکاح هم میگویند:«ازدواج با کافر غیرکتابی، چه دائم و چه منقطع، جایز نیست و در این حکم اجماع وجود دارد.» و در مورد ازدواج با اهل کتاب هم میگویند:«فی الکتابیة قولان، اظهرهما الجواز فی المنقطع و اما فی الدائم اشکال و الاظهر الجواز...» یعنی ازدواج دائم را هم جایز میدادند که این نظر قطعا خلاف مشهور است. هرچند ظاهرا فتوای مرحوم آیتالله بروجردی هم همین بوده است.
وی گفت: همچنین در استفتائات پرسیده شده از ایشان، بعد از خبر تغییر در فتاوا، سؤالات زیادی از سوی مردم در این مورد مطرح میشود و ایشان در پاسخ به این سؤالات که عموماً دربارهی طهارت اهل کتاب و پاک بودن غذا و آب خورده شده توسط آنان است، بر فتوای جدید خود تأکید دارند. از جمله در کتاب رسالة الاسلام که در پاسخ تأکید دارند که اهل کتاب طهارت ذاتی دارند، هرچند ممکن است مانند مسلمانان نجاست بر آنان عارض شود اما در صورت برطرف شدن نجاست، پاک هستند. مطلب مهم این است که این تبدل رأی در اواخر عمر ایشان صورت گرفته است و تا اواخر عمر بر همان رأی پیشین بوده اند.
استاد حوزه علمیه قم گفت: در سطح فقه استدلالی، کتاب مستمسک ایشان که اولین شرح استدلالی بر کتاب عروة الوثقی است و تاکنون نیز مورد توجه عموم فقها بوده است. هرچند این کتاب بخش نکاح ندارد و در بخش طهارت میتوان فتوای ایشان دربارهی اهل کتاب را بررسی کرد. در این بخش ذیل عبارات صاحب عروه در اقسام کافر در پاورقی میگویند:«دربارهی این مطلب اجماع وجود دارد و از کتب سید مرتضی، ابن زهره، ابن ادریس، محقق حلی، علامه حلی و... این اجماع حکایت شده است و حتی ادعای اجماع مسلمین شده است. اما درمیان اهل سنت حکم به طهارت آنان شده است.»
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده ادامه داد: به عنوان دلیل دوم به آیه ۲۸ سوره توبه استناد میکنند که میفرماید:«...إِنَّمَا الْمُشْرِکُونَ نَجَسٌ فَلَا یَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ...» ذیل آیه اشکالاتی که به استدلال به این آیه مطرح شده را بیان میکنند و چند پاسخ برای هریک از اشکالات ارائه میدهند و سپس به عنوان دلیل سوم به سنت استدلال میکنند و روایاتی که از نظر خودشان مهمتر بوده را ذکر میکنند. بعد از آن، میگویند نصوصی که از آن طهارت اهل کتاب برداشت میشود را مطرح میکند و نوعی تعارض بین این دو دسته روایات ایجاد میشود. گام اول جمع دلالی است در این مواقع، اما از این روش استفاده نمیکنند بلکه در این دسته روایات خدشه وارد میکنند تا روایت دلالت بر نجاست اهل کتاب را برتری بدهند. این موردی خاص است که علما خلاف روش اجتهادی عمل کردهاند.
وی گفت: ایشان به یکایک این روایات طهارت خدشه وارد میکنند و در انتها سراغ به آیه حل الطعام میروند. تمام اینها را که میگویند، از مجموع آن، قول به نجاست اهل کتاب تقویت میشود و میتوان گفت قائل به نجاست هستند. هرچند که بازهم انگار که مطلب برای ایشان تمام نشده است و میتوان نوعی تردید در رأی ایشان دید. از جمله اشاره به اینکه کثرت اختلاطی که با اهل کتاب وجود داشته و به این ترتیب با حکم نجاست، حرج عظیمی برای شیعیان بهوجود میآمده. البته سعی کردهاند اینها را با توجیهاتی پاسخ دهند و عبور کنند اما مشخص است که خودشان به یقین نرسیدهاند. از جمله اینکه در انتهای کلام خود میگویند:«اقوا نجاست اهل کتاب است. هرچند روایات فراوانی درباب نکاح دائم و متعه با کتابیه وجود داشته و شهرت داشته و اصحاب طبق آن عمل میکردند، جا داشته اصحاب در این باره، نجاست کتابیه، بپرسند یا امام متذکر آن شود که نسبت به آن مراقبت کنند.» گویا بعد از اینکه میگویند اقوا نجاست اهل کتاب است، بازهم قانع نمیشوند و میگویند پس این روایات را چهکار کنیم؟ همچنین از مجمع البیان نقل میکنند، طعام اهل کتاب پاک است، اگر نیاز به تزکیه نداشته باشد و اختلاف در جایی است که نیاز به تزکیه دارد.
استاد حوزه علمیه قم گفت: در نتیجه باید گفت، مادهی این تغییر رأی از جانب مرحوم آیتالله حکیم، در مستمسک دیده میشود و خود آقای حکیم نتوانسته به حکم یقینی برسد و به خاطر مطرح کردن این دست سؤالات و بی پاسخ گذاشتن آن، به نوعی زمینهی این تغییر رأی را داشته است. لکن در مقام فتوا، آنگونه فتوا داد است. اما چرا ایشان به لحاظ استدلالی نمیتواند بهطور قطعی قائل به نجاست اهل کتاب باشد؟ به نظر میرسد دلیلش نقل اجماع است. لااقل اگر معتقد به وجود شهرت فتوایی به نجاست اهل کتاب باشیم، این امر اجازه نمیداده که ایشان راحت به این مسئله وارد شود.
حجت الاسلام والمسلمین ملکزاده افزود: برای تأثیر نقش اجماع بد نیست این نکته را ذکر کنیم که مرحوم آیتالله خویی با وجود اینکه برای شهرت وزنی قائل نبودند و در این موضوع در التنقیح تأکید دارند که طهارت اهل کتاب مرتکز ذهنی اصحاب بوده و از این مسئله عبور میکردند و مسائل دیگر را مطرح میکردند و بهخاطر پرهیز نداشتن اهل کتاب از نجاسات، عمده مسائل حول این امر بوده است و گفتهاند نمیتوانیم به اخبار نجاست فتوا بدهیم، اما با عنایت به وجود شهرت در این زمینه، فتوا به طهارت مشکلتر است و به همین دلیل قائل به رعایت احتیاط واجب در این زمینه هستند و البته تا پایان عمر هم رأی خود را تغییر ندادند.
وی در پایان این نشست گفت: بنابراین میتوان گفت زمینه تبدل مرحوم آیت الله حکیم از پیش وجود داشته و نیازی به استدلال به ادله جدید نداشته اند اما به نوعی احتیاط در فتوا داشتند و بالاخره در اواخر عمر این احتیاط را کنار گذاشتند و با قطعیت فتوا دادند.